گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر نمونه
جلد بیست و ششم
81 ) سوره تکویر این سوره در مکه نازل شده و داراي 29 آیه است )
اشاره
ص : 165
محتواي سوره"تکویر"
این سوره از سوره هاي مکی است،و قرائن مختلفی گواهی بر این معنی می دهد،از جمله اینکه حاکی از این است که دشمنان
لجوج به پیامبر اسلام ص نسبت جنون می دادند،و این معنی معمولا در مکه،و بیشتر در آغاز دعوت پیامبر ص بود که دشمنان
سعی داشتند سخنانش را جدي نگیرند و با بی اعتنایی از آن بگذرند.
به هر حال این سوره عمده بر دو محور دور می زند:
"محور اول"آیات آغاز این سوره است که بیانگر نشانه هایی از قیامت و دگرگونیهاي عظیم در پایان این جهان و آغاز
رستاخیز است.
"در محور دوم"سخن از عظمت قرآن و آورنده آن و تاثیرش در نفوس انسانی می گوید،و این قسمت با سوگندهاي بیدار
کننده و پرمحتوایی همراه است.
***
فضیلت تلاوت این سوره
احادیث متعددي در اهمیت این سوره و تلاوت آن نقل شده است:از جمله در حدیثی از پیغمبر اکرم ص می خوانیم: من قرأ
اللّ تعالی ان یفضحه حین تنشر صحیفته :کسی که سوره إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ را بخواند خداوند
􀀀
سوره إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ اعاذه ه
او را از رسوایی در آن هنگام که نامه هاي عمل گشوده می شود حفظ می کند" 1. در حدیث دیگري از همان حضرت نقل
شده که فرمود: من احب ان ینظر الی یوم القیامه فلیقرأ إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ ":کسی که دوست دارد روز قیامت به من نظر کند
سوره" إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ "را بخواند" 2. این حدیث به شکل دیگري نیز نقل شده: من سره ان ینظر الی یوم القیامه(کانه راي
ماءُ انْشَ قَّتْ ":"کسی که دوست دارد قیامت را 􀀀 ماءُ انْفَطَرَتْ " و "إِذَا السَّ 􀀀 عین)فلیقرا" إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ "و "إِذَا السَّ
ماءُ انْشَ قَّتْ "را 􀀀 ماءُ انْفَطَرَتْ "و سوره" إِذَا السَّ 􀀀 بنگرد(گویی با چشم می بیند!)سوره" إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ "و سوره" إِذَا السَّ
بخواند"(زیرا در این سوره ها نشانه هاي قیامت آن چنان بیان شده که تلاوت کننده را گویی در مقابل صحنه قیامت قرار می
دهد) 3. در حدیث دیگري می خوانیم که به پیامبر اسلام ص گفتند:چرا اینقدر زود آثار پیري در شما نمایان گشته؟فرمود:
شیبتنی هود و الواقعه و المرسلات و عم یتساءلون و اذا الشمس کورت:"سوره هود،و واقعه، و مرسلات،و عم،و إِذَا الشَّمْسُ
کُوِّرَتْ ،مرا پیر کرد(زیرا آن چنان حوادث هولناك قیامت در اینها ترسیم شده است که هر انسان بیداري را گرفتار پیري زود
تَوَلّ و إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ ،را بخواند،در زیر
􀀀
رس می کند) 4در حدیثی نیز امام صادق ع آمده است:"هر کس سوره عَبَسَ وَ ی
بال و پر لطف پروردگار در جنت جاودان،و در سایه لطف و کرامت الهی در باغهاي بهشت خواهد بود و این براي خداوند
چیز مهمی نیست اگر اراده کند" 1. تعبیراتی که در روایات بالا آمده به خوبی نشان می دهد که منظور تلاوتی است که سر
چشمه آگاهی و ایمان و عمل باشد.
ص : 166
این سوره از سوره هاي مکی است،و قرائن مختلفی گواهی بر این معنی می دهد،از جمله اینکه حاکی از این است که دشمنان
لجوج به پیامبر اسلام ص نسبت جنون می دادند،و این معنی معمولا در مکه،و بیشتر در آغاز دعوت پیامبر ص بود که دشمنان
سعی داشتند سخنانش را جدي نگیرند و با بی اعتنایی از آن بگذرند.
به هر حال این سوره عمده بر دو محور دور می زند:
"محور اول"آیات آغاز این سوره است که بیانگر نشانه هایی از قیامت و دگرگونیهاي عظیم در پایان این جهان و آغاز
رستاخیز است.
"در محور دوم"سخن از عظمت قرآن و آورنده آن و تاثیرش در نفوس انسانی می گوید،و این قسمت با سوگندهاي بیدار
کننده و پرمحتوایی همراه است.
***
فضیلت تلاوت این سوره
احادیث متعددي در اهمیت این سوره و تلاوت آن نقل شده است:از جمله در حدیثی از پیغمبر اکرم ص می خوانیم: من قرأ
اللّ تعالی ان یفضحه حین تنشر صحیفته :کسی که سوره إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ را بخواند خداوند
􀀀
سوره إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ اعاذه ه
او را از رسوایی در آن هنگام که نامه هاي عمل گشوده می شود حفظ می کند" 1. در حدیث دیگري از همان حضرت نقل
شده که فرمود: من احب ان ینظر الی یوم القیامه فلیقرأ إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ ":کسی که دوست دارد روز قیامت به من نظر کند
سوره" إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ "را بخواند" 2. این حدیث به شکل دیگري نیز نقل شده: من سره ان ینظر الی یوم القیامه(کانه راي
ماءُ انْشَ قَّتْ ":"کسی که دوست دارد قیامت را 􀀀 ماءُ انْفَطَرَتْ " و "إِذَا السَّ 􀀀 عین)فلیقرا" إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ "و "إِذَا السَّ
ماءُ انْشَ قَّتْ "را 􀀀 ماءُ انْفَطَرَتْ "و سوره" إِذَا السَّ 􀀀 بنگرد(گویی با چشم می بیند!)سوره" إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ "و سوره" إِذَا السَّ
بخواند"(زیرا در این سوره ها نشانه هاي قیامت آن چنان بیان شده که تلاوت کننده را گویی در مقابل صحنه قیامت قرار می
دهد) 3. در حدیث دیگري می خوانیم که به پیامبر اسلام ص گفتند:چرا اینقدر زود آثار پیري در شما نمایان گشته؟فرمود:
شیبتنی هود و الواقعه و المرسلات و عم یتساءلون و اذا الشمس کورت:"سوره هود،و واقعه، و مرسلات،و عم،و إِذَا الشَّمْسُ
کُوِّرَتْ ،مرا پیر کرد(زیرا آن چنان حوادث هولناك قیامت در اینها ترسیم شده است که هر انسان بیداري را گرفتار پیري زود
تَوَلّ و إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ ،را بخواند،در زیر
􀀀
رس می کند) 4در حدیثی نیز امام صادق ع آمده است:"هر کس سوره عَبَسَ وَ ی
بال و پر لطف پروردگار در جنت جاودان،و در سایه لطف و کرامت الهی در باغهاي بهشت خواهد بود و این براي خداوند
چیز مهمی نیست اگر اراده کند" 1. تعبیراتی که در روایات بالا آمده به خوبی نشان می دهد که منظور تلاوتی است که سر
چشمه آگاهی و ایمان و عمل باشد.
ص :
این سوره از سوره هاي مکی است،و قرائن مختلفی گواهی بر این معنی می دهد،از جمله اینکه حاکی از این است که دشمنان
لجوج به پیامبر اسلام ص نسبت جنون می دادند،و این معنی معمولا در مکه،و بیشتر در آغاز دعوت پیامبر ص بود که دشمنان
سعی داشتند سخنانش را جدي نگیرند و با بی اعتنایی از آن بگذرند.
به هر حال این سوره عمده بر دو محور دور می زند:
"محور اول"آیات آغاز این سوره است که بیانگر نشانه هایی از قیامت و دگرگونیهاي عظیم در پایان این جهان و آغاز
رستاخیز است.
"در محور دوم"سخن از عظمت قرآن و آورنده آن و تاثیرش در نفوس انسانی می گوید،و این قسمت با سوگندهاي بیدار
کننده و پرمحتوایی همراه است.
***
فضیلت تلاوت این سوره
احادیث متعددي در اهمیت این سوره و تلاوت آن نقل شده است:از جمله در حدیثی از پیغمبر اکرم ص می خوانیم: من قرأ
اللّ تعالی ان یفضحه حین تنشر صحیفته :کسی که سوره إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ را بخواند خداوند
􀀀
سوره إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ اعاذه ه
او را از رسوایی در آن هنگام که نامه هاي عمل گشوده می شود حفظ می کند" 1. در حدیث دیگري از همان حضرت نقل
شده که فرمود: من احب ان ینظر الی یوم القیامه فلیقرأ إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ ":کسی که دوست دارد روز قیامت به من نظر کند
سوره" إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ "را بخواند" 2. این حدیث به شکل دیگري نیز نقل شده: من سره ان ینظر الی یوم القیامه(کانه راي
ماءُ انْشَ قَّتْ ":"کسی که دوست دارد قیامت را 􀀀 ماءُ انْفَطَرَتْ " و "إِذَا السَّ 􀀀 عین)فلیقرا" إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ "و "إِذَا السَّ
ماءُ انْشَ قَّتْ "را 􀀀 ماءُ انْفَطَرَتْ "و سوره" إِذَا السَّ 􀀀 بنگرد(گویی با چشم می بیند!)سوره" إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ "و سوره" إِذَا السَّ
بخواند"(زیرا در این سوره ها نشانه هاي قیامت آن چنان بیان شده که تلاوت کننده را گویی در مقابل صحنه قیامت قرار می
دهد) 3. در حدیث دیگري می خوانیم که به پیامبر اسلام ص گفتند:چرا اینقدر زود آثار پیري در شما نمایان گشته؟فرمود:
شیبتنی هود و الواقعه و المرسلات و عم یتساءلون و اذا الشمس کورت:"سوره هود،و واقعه، و مرسلات،و عم،و إِذَا الشَّمْسُ
کُوِّرَتْ ،مرا پیر کرد(زیرا آن چنان حوادث هولناك قیامت در اینها ترسیم شده است که هر انسان بیداري را گرفتار پیري زود
تَوَلّ و إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ ،را بخواند،در زیر
􀀀
رس می کند) 4در حدیثی نیز امام صادق ع آمده است:"هر کس سوره عَبَسَ وَ ی
بال و پر لطف پروردگار در جنت جاودان،و در سایه لطف و کرامت الهی در باغهاي بهشت خواهد بود و این براي خداوند
چیز مهمی نیست اگر اراده کند" 1. تعبیراتی که در روایات بالا آمده به خوبی نشان می دهد که منظور تلاوتی است که سر
چشمه آگاهی و ایمان و عمل باشد.
ص :
[ [سوره التکویر ( 81 ): آیات 1 تا 9
اشاره
شارُ 􀀀 الُ سُیِّرَتْ ( 3) وَ إِذَا اَلْعِ 􀀀 إِذَا اَلشَّمْسُ کُوِّرَتْ ( 1) وَ إِذَا اَلنُّجُومُ اِنْکَ دَرَتْ ( 2) وَ إِذَا اَلْجِب ;lt;br/gt منِ اَلرَّحِیمِ 􀀀 اَللّ اَلرَّحْ
􀀀
بِسْمِ هِ
حارُ سُجِّرَتْ ( 6) وَ إِذَا اَلنُّفُوسُ زُوِّجَتْ ( 7) وَ إِذَا اَلْمَوْؤُدَهُ سُئِلَتْ ( 8) بِأَيِّ ذَنْبٍ 􀀀 عُطِّلَتْ ( 4) وَ إِذَا اَلْوُحُوشُ حُشِرَتْ ( 5) وَ إِذَا اَلْبِ
( قُتِلَتْ ( 9
ص : 169
ترجمه:
بنام خداوند بخشنده بخشایشگر 1-در آن هنگام که خورشید درهم پیچیده شود.
-2 و در آن هنگام که ستارگان بی فروغ شوند.
-3 و در آن هنگام که کوه ها بحرکت در آیند.
-4 و در آن هنگام که با ارزشترین اموال به دست فراموشی سپرده شود.
-5 و در آن هنگام که وحوش جمع شوند.
-6 و در آن هنگام که دریاها بر افروخته شوند.
-7 و در آن هنگام که هر کس با همسان خود قرین گردد.
-8 و در آن هنگام که از دختران زنده به گور شده سؤال شود، 9-که به کدامین گناه کشته شدند؟!
تفسیر:
آن روز که طومار کائنات پیچیده شود
در آغاز این سوره چنان که گفتیم به اشارات کوتاه و هیجان انگیز و تکان دهنده اي از حوادث هولناك پایان این جهان،و
آغاز رستاخیز بر خورد می کنیم که انسان را در عوالم عجیبی سیر می دهد،و مجموعا هشت نشانه از این نشانه ها را بازگو می
کند.
نخست می فرماید:"در آن هنگام که طومار خورشید درهم پیچیده شود" ( إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ ).
"کورت"از ماده"تکویر"در اصل به معنی پیچیدن و جمع و جور کردن چیزي است(همچون پیچیدن عمامه بر سر)این مطلبی
است که از کتب مختلف لغت و تفسیر استفاده می شود،و گاه آن را به"افکندن"یا"تاریک شدن"
ص : 170
چیزي گفته شده،و به نظر می رسد که این دو معنی نیز باز گشت به همان ریشه اول می کند.
به هر حال منظور در اینجا پیچیده شدن نور خورشید،و تاریک شدن و جمع شدن حجم آن است.
می دانیم خورشید در حال حاضر کره اي است فوق العاده داغ و سوزان به اندازه اي که تمام مواد آن به صورت گاز فشرده
اي در آمده و در گرداگردش شعله هاي سوزانی زبانه می کشد که صدها هزار کیلومتر ارتفاع آنها است!و اگر کره زمین در
وسط یکی از این شعله هاي عظیم گرفتار شود در دم خاکستر و تبدیل به مشتی گاز می شود! ولی در پایان این جهان و در
آستانه قیامت این حرارت فرو می نشیند، و آن شعله ها جمع می شود،روشنایی آن به خاموشی می گراید،و از حجم آن کاسته
می شود،و این است معنی"تکویر" و لذا در"لسان العرب"آمده است"کورت الشمس:جمع ضوءها و لف کما تلف
العمامه":"معنی تکویر خورشید این است که نور آن جمع و پیچیده می شود،همانگونه که عمامه را می پیچند".
این حقیقتی است که در علم و دانش امروز نیز منعکس است و ثابت خورشید تدریجا رو به تاریکی و خاموشی می رود.
*** سپس می افزاید:و در آن هنگام که ستارگان بی فروغ گشته و افول کنند" ( وَ إِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ ).
"انکدرت"از ماده"انکدار"به معنی"سقوط کردن و پراکنده شدن" است،و از ریشه"کدورت"به معنی"تیرگی و
تاریکی"است،و جمع میان هر دو معنی در آیه مورد بحث امکان پذیر است،چرا که در آستانه قیامت ستارگان
ص : 171
هم فروغ و روشنایی خود را از دست می دهند و هم پراکنده می شوند و سقوط می کنند و نظام جهان بالا درهم می
واکِبُ انْتَثَرَتْ "هنگامی که ستارگان فرو ریزند و پراکنده شوند"و 􀀀 ریزد،همانگونه که در آیه 2 سوره انفطار آمده وَ إِذَا الْکَ
همانگونه که در آیه 8 سوره مرسلات آمده: فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ: "و هنگامی که ستارگان محو و تاریک شوند".
الُ سُیِّرَتْ ). 􀀀 *** در سومین نشانه رستاخیز می فرماید:"و در آن هنگام که کوه ها به حرکت در آیند"( وَ إِذَا الْجِب
همانگونه که قبلا نیز اشاره کرده ایم از آیات مختلف قرآن استفاده می شود که در آستانه قیامت کوه ها مراحل مختلفی را
طی می کنند نخست به حرکت در می آیند،و در آخرین مرحله به غبار پراکنده اي تبدیل می شوند (شرح بیشتر در این باره را
در همین جلد در تفسیر آیه 20 سوره نبا مطالعه فرمائید).
شارُ عُطِّلَتْ ) 􀀀 *** سپس می افزاید:"و در آن هنگام که با ارزشترین اموال به دست فراموشی سپرده شود"( وَ إِذَا الْعِ
"عشار"جمع"عشراء"در اصل به معنی شتر ماده بار داري است که ده ماه بر حمل او گذشته،و در آستانه آوردن بچه است
یعنی چیزي نمی گذرد که شتر دیگري از او متولد می شود،و شیر فراوان در پستان او ظاهر می گردد.
در آن روز که این آیات نازل گشت چنین شتري با ارزشترین اموال عرب محسوب می شد.
"عطلت"از ماده تعطیل به معنی رها کردن بدون سرپرست و
ص : 172
چوپان است.
منظور این است شدت هول و وحشت آن روز به قدري است که هر انسانی نفیسترین اموال خویش را فراموش می کند.
مرحوم"طبرسی"در"مجمع البیان"نقل می کند که بعضی"عشار"را به معنی"ابرها"گرفته اند،و"عطلت"به معنی تعطیل شدن
باران آنها است، یعنی در آن روز ابرها در آسمان ظاهر می شود اما نمی بارد(ممکن است این ابرها ناشی از گازهاي مختلف
یا ابرهاي اتمی و یا توده هاي گرد و غبار حاصل از متلاشی شدن کوه ها در آستانه قیامت باشد که ابرهایی است بدون باران).
ولی"طبرسی"می افزاید:"بعضی گفته اند تفسیر"عشار"به"ابرها" چیزي است که در لغت عرب شناخته نشده".
اما با توجه به مطلبی که"طریحی"در"مجمع البحرین"آورده که"عشار" در اصل به معنی شتران باردار است،و سپس به هر بار
داري گفته شده ممکن است اطلاق آن بر"ابرها"نیز به خاطر آن باشد که آنها نیز غالبا باردارند، هر چند ابرهایی که در آستانه
قیامت در صفحه آسمان ظاهر می شود باردار نیست (دقت کنید).
بعضی نیز"عشار"را به معنی خانه ها یا زمینهاي زراعتی تفسیر کرده اند که در آستانه قیامت تعطیل می گردد و از ساکنان و
زراعت خالی می شود.
ولی تفسیر اول از همه معروفتر است.
*** در آیه بعد می افزاید:"و در آن هنگام که حیوانات وحشی جمع می شوند" ( وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ ).
همان حیواناتی که در حال عادي از هم دور بودند،و از یکدیگر می ترسیدند
ص : 173
و فرار می کردند،ولی شدت وحشت حوادث هولناك آستانه قیامت آن چنان است که اینها را گرد هم جمع می کند،و همه
چیز را فراموش می کند،گویی می خواهند با این اجتماعشان از شدت ترس و وحشت خود بکاهند.
و به تعبیر دیگر:وقتی آن صحنه هاي هولناك خصائص ویژه حیوانات وحشی را از آنها می گیرد با انسانها چه می کند؟! ولی
بسیاري از مفسران معتقدند که آیه فوق اشاره به"حشر حیوانات وحشی"در دادگاه قیامت است که آنها نیز در عالم خود و در
حدود آگاهی خویش مسئولیتهایی دارند،و اگر ظلم و ستمی به یکدیگر کرده باشند در آنجا از آنها قصاص می شود،و این
ا􀀀 ا فَرَّطْن 􀀀 الُکُمْ م 􀀀 إِلاّ أُمَمٌ أَمْث
􀀀
احَیْهِ 􀀀 طائِرٍ یَطِیرُ بِجَن 􀀀 لا 􀀀 ا مِنْ دَابَّهٍ فِی الْأَرْضِ وَ 􀀀 آیه را شبیه آیه 38 سوره"انعام"می دانند که می گوید: وَ م
ی رَبِّهِمْ یُحْشَرُونَ :"هیچ جنبنده اي در زمین و هیچ پرنده اي که با دو بال خود پرواز می کند وجود 􀀀 ابِ مِنْ شَیْءٍ ثُمَّ إِل 􀀀 فِی الْکِت
ندارد مگر اینکه امتهایی همانند شما هستند،ما چیزي را در این کتاب فروگذار نکردیم،سپس همگی به سوي پروردگارشان
جمع و محشور می شوند".
در زمینه حشر و حساب حیوانات بحث مشروحی در ذیل همان آیه در سوره انعام(جلد 5 صفحه 224 تا 227 داشتیم)ولی آنچه
در اینجا می توان گفت این است که با توجه به اینکه آیات مورد بحث از نشانه هاي هولناك پایان دنیا و آغاز آخرت بحث
می کند تفسیر اول مناسبتر است.
حارُ سُجِّرَتْ ). 􀀀 *** سپس می افزاید:و در آن هنگام که دریاها بر افروخته شود"!( وَ إِذَا الْبِ
"سجرت"از ماده"تسجیر"در اصل به معنی بر افروختن و به هیجان آوردن آتش است.
ص : 174
و اگر این تعبیر قرآن در گذشته براي مفسران عجیب بود امروز براي ما جاي تعجب نیست،زیرا می دانیم آب از دو
ماده"اکسیژن"و"هیدروژن" ترکیب یافته که هر دو سخت قابل اشتعال است،بعید نیست که در آستانه قیامت آب دریاها چنان
تحت فشار قرار گیرد که تجزیه شوند و تبدیل به یکپارچه آتش گردند.
بعضی این واژه را به معنی"پر شدن"تفسیر کرده اند،همان گونه که به تنور پر از آتش"مسجر"گفته می شود،ممکن است
زلزله هاي آستانه قیامت و متلاشی شدن کوه ها سبب پر شدن دریاها گردد،و یا سنگهاي آسمانی در آنها فرو ریزد و پر شود
و آبهاي متلاطم آن بر صفحه خشکیها جاري گردد و همه چیز را غرق کند.
*** سپس می افزاید:"و در آن هنگام که هر کس با همسان خود قرین گردد" ( وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ ).
صالحان با صالحان،و بدکاران با بدکاران،اصحاب الیمین با اصحاب الیمین، و اصحاب الشمال با اصحاب الشمال،بر خلاف
این دنیا که همه با هم آمیخته اند، گاه همسایه مؤمن،مشرك است،و گاه همسر صالح،ناصالح ولی در قیامت که یوم الفصل و
روز جداییها است این صفوف کاملا از هم جدا می شوند.
در تفسیر این آیه احتمالات دیگري نیز ذکر شده است از جمله اینکه:
ارواح به بدنها بازمی گردند،یا نفوس بهشتی با حوریان تزویج و نفوس جهنمی با شیاطین قرین می شوند،یا اینکه هر انسانی با
دوست و رفیقش قرین می گردد،بعد از آنکه مرگ میان آنها جدایی افکند،و یا هر انسانی با اعمالش قرین می شود.
ص : 175
حابُ 􀀀 ثَهً فَأَصْ 􀀀 اجاً ثَلا 􀀀 ولی تفسیر اول از همه مناسبتر به نظر می رسد،و آیه 7 تا 11 سوره واقعه گواه آن است: وَ کُنْتُمْ أَزْو
ئِکَ الْمُقَرَّبُونَ : 􀀀 السّ أُول
ابِقُونَ 􀀀 الس ّ
ابِقُونَ 􀀀 الْم وَ حابُ شَْئَمَهِ 􀀀 ا أَصْ 􀀀 حابُ الْمَشْئَمَهِ م 􀀀 حابُ الْمَیْمَنَهِ وَ أَصْ 􀀀 ا أَصْ 􀀀 الْمَیْمَنَهِ،م
"در آن روز شما به سه گروه تقسیم خواهید شد:نخست اصحاب میمنه هستند چه اصحاب میمنه اي؟گروه دیگر اصحاب
شمال و گروه شومند،و چه گروه شومی؟و سومین گروه پیشگامان پیشگامند و آنها مقربانند".
در حقیقت این آیه بعد از ذکر شش تحول عظیم که از مقدمات رستاخیز است به نخستین طلیعه آن روز بزرگ یعنی روزي
که هر کس با قرین خود همراه می گردد اشاره می کند.
*** سپس به سراغ یکی دیگر از حوادث رستاخیز رفته می افزاید:"و در آن هنگام که از دختران زنده به گور شده سؤال می
شود" (وَ إِذَا الْمَوْؤُدَهُ سُئِلَتْ) .
*** "به کدامین گناه کشته شدند"؟!( بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ ).
"موءوده"از ماده"وأد"(بر وزن وعد)به معنی دختري است که زنده در زیر خاك دفن شده،بعضی گفته اند ریشه آن به معنی
ثقل و سنگینی است،و چون این دختران را در گور دفن می کنند و خاك به روي آنها می ریزند،این تعبیر درباره آنها به کار
رفته است.
در بعضی از روایات در تفسیر این آیه توسعه داده شده،تا آنجا که شامل هر گونه قطع رحم،و یا قطع مودت اهل بیت ع می
شود.
در حدیثی از امام باقر ع می خوانیم هنگامی که از تفسیر این آیه سؤال شد فرمود:من قتل فی مودتنا:"منظور کسانی است که
در طریق محبت
ص : 176
.( و دوستی ما کشته می شوند" ( 1
ی :"بگو:من هیچ 􀀀 لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْب 􀀀 در حدیث دیگري آمده است که شاهد این سخن آیه قربی است قُلْ
.( پاداشی در برابر دعوت نبوت از شما نمی طلبم جز محبت اهل بیتم" ( 2
البته ظاهر آیه همان تفسیر اول است،ولی ملاك و مفهوم آن قابل چنین توسعه اي می باشد.
***
نکته ها:
اشاره
-1 زنده به گور کردن دختران:
یکی از دردناکترین و وحشیانه ترین پدیده هاي عصر جاهلیت عرب پدیده "واد"است که در قرآن مجید مکرر به آن اشاره
شده.
گرچه بعضی معتقدند که این جنایت در همه قبائل عرب عمومیت نداشته، و تنها در قبیله"کنده"(یا بعضی از قبائل دیگر)بوده
است،ولی مسلما مساله نادري نیز محسوب نمی شده،و گرنه قرآن با این تاکید و به طور مکرر،روي آن صحبت نمی کرد.
ولی به هر حال این کار به قدري وحشتناك است که حتی موارد نادر آن، قابل دقت و بررسی است.
مفسران گفته اند:در جاهلیت عرب،هنگامی که وقت وضع حمل زن فرا می رسید،حفره اي در زمین حفر می کرد و بالاي آن
می نشست،اگر نوزاد دختر بود،آن را در میان حفره پرتاب می کرد،و اگر پسر بود،آن را نگاه می داشت،لذا یکی از شعراي
آنها در همین زمینه با لحن افتخار آمیزي می گوید:
ص : 177
. 1 و 2) "برهان"جلد 4 صفحه 432 حدیث 11 و 7 -1
-2
سمیتها اذا ولدت تموت
و القبر صهر ضامن ذمیت
"نام آن نوزاد دختر را به هنگام تولد"تموت"(یعنی می میرد در مقابل یحیی که مفهومش این است که زنده می
.( ماند)گذاشتم!*و قبر داماد من است که او را در بر گرفته و خاموش ساخته است"! ( 1
عامل پیدایش این جنایت،امور مختلفی بوده است از جمله:
عدم ارزش زن به عنوان یک انسان در جامعه جاهلی.
مساله فقر شدید که بر آن جامعه حاکم بوده،مخصوصا با توجه به اینکه دختران همانند پسران قادر بر تولید اقتصادي نبودند،و
در غارتگریها شرکت نداشتند.
همچنین این فکر که در جنگهاي فراوان قبیله اي آن روز،ممکن بود دختران به اسارت در آیند،و به اصطلاح نوامیس آنها به
دست بیگانگان بیفتد و از این راه لکه ننگی بر دامنشان بنشیند،در این کار بی اثر نبود.
این عوامل چند گانه دست به دست هم داد،و پدیده وحشتناك"واد"و زنده به گور کردن دختران را به وجود آورده بود.
با نهایت تاسف این مساله به اشکال دیگري در جاهلیت قرون اخیر نیز خودنمایی می کند،در شکل آزادي سقط جنین که به
صورت قانونی در بسیاري از کشورهاي به اصطلاح متمدن رواج یافته اگر عرب جاهلی بعد از تولد نوزادان را می کشت
انسانهاي متمدن عصر ما آن را در شکم مادر می کشند! شرح بیشتري در این زمینه در جلد 11 صفحه 270 تا 274 نوشته
ایم(ذیل آیه 59 سوره نحل).
***
ص : 178
. 1) "مجمع البیان"جلد 10 صفحه 444 -1
-2 قابل توجه این که قرآن مجید به قدري این مساله را زشت و منفور شمرده،و با آن برخورد قاطع کرده است که حتی
رسیدگی به این موضوع را مقدم بر مساله نشر نامه هاي اعمال در قیامت و دادخواهی در مسائل دیگر می شمرد، و این نهایت
اهتمام اسلام را به خون انسانها و مخصوصا انسانهاي بی گناه،همچنین ارزش جنس زن را از دیدگاه اسلام نشان می دهد.
-3 نکته دیگري که توجه به آن در اینجا لازم است این که قرآن نمی گوید از قاتلین سؤال می کنند،بلکه می گوید از این ***
کودکان معصوم سؤال می شود که گناهشان چه بوده است که چنین بیرحمانه کشته شدند؟گویی قاتلین ارزش بازپرسی را هم
ندارند،بعلاوه شهادت و گواهی این مقتولین به تنهایی کافی است.
***
ص : 179
[ [سوره التکویر ( 81 ): آیات 10 تا 14
اشاره
ا􀀀 ماءُ کُشِطَتْ ( 11 ) وَ إِذَا اَلْجَحِیمُ سُعِّرَتْ ( 12 ) وَ إِذَا اَلْجَنَّهُ أُزْلِفَتْ ( 13 ) عَلِمَتْ نَفْسٌ م 􀀀 وَ إِذَا اَلصُّحُفُ نُشِرَتْ ( 10 ) وَ إِذَا اَلسَّ
( أَحْضَرَتْ ( 14
ترجمه:
-10 و در آن هنگام که نامه هاي اعمال گشوده شود.
-11 و در آن هنگام که پرده از روي آسمان بر گرفته شود.
-12 و در آن هنگام که دوزخ شعله ور گردد.
-13 و در آن هنگام که بهشت نزدیک شود.
-14 آري در آن موقع هر کس می داند چه چیزي را آماده کرده است!
تفسیر:
آن روز معلوم شود که در چه کاریم همه؟
به دنبال بحثی که در آیات گذشته در مورد مرحله اول رستاخیز یعنی مرحله ویرانی این جهان آمده بود،در آیات مورد بحث
به مرحله دوم آن یعنی بروز و ظهور عالم دیگر و حسابرسی اعمال اشاره می کند.
نخست می فرماید:"و در آن هنگام که نامه هاي اعمال گشوده شود"
ص : 180
( وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ ).
"صحف"جمع"صحیفه"در اصل به معنی چیز گسترده است،مانند صفحه صورت،و سپس به الواح و کاغذهایی که روي آن
مطالبی را می نویسند اطلاق شده است.
گشوده شدن نامه هاي اعمال در قیامت هم در برابر چشم صاحبان آنها است، تا بخوانند و خودشان به حساب خود
ی بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیباً . 􀀀 ابَکَ کَف 􀀀 برسند،همانگونه که در سوره اسراء آیه 14 آمده است: اِقْرَأْ کِت
و هم در برابر چشم دیگران است که خود تشویقی است براي نیکوکاران و مجازات و رنجی است براي بدکاران.
ماءُ کُشِطَتْ ). 􀀀 *** سپس می افزاید:"و در آن زمان که پرده از روي آسمان بر گرفته شود" ( وَ إِذَا السَّ
"کشطت"از ماده"کشط"(بر وزن کشف)در اصل چنان که"راغب" در"مفردات"می گوید:به معنی"کندن پوست
حیوان"است،و بنا به گفته "ابن منظور"در"لسان العرب"به معنی بر داشتن پرده از روي چیزي نیز آمده است،و لذا هنگامی که
ابرها پاره شوند و متفرق گردند این تعبیر به کار می رود.
منظور از آن در آیه مورد بحث این است که پرده هایی که در این دنیا بر جهان ماده و عالم بالا افکنده شده،و مانع از آن است
که مردم فرشتگان یا بهشت و دوزخ را که درون این جهان است ببینند کنار می رود،و انسانها حقایق عالم هستی را می بینند،و
همانطور که در آیات بعد می آید دوزخ شعله ور،و بهشت به انسانها نزدیک می گردد.
آري روز قیامت"یوم البروز"است،و حقایق اشیاء در آن روز ظاهر
ص : 181
و آشکار می گردد،و پرده از آسمان برداشته می شود.
مطابق این تفسیر آیه فوق ناظر به حوادث مرحله دوم رستاخیز،یعنی مرحله باز گشت انسانها به زندگی و حیات نوین
است،آیات قبل و بعد نیز ناظر به همین معنی است،و اینکه بسیاري از مفسران آن را به معنی درهم پیچیده شدن آسمانها،و
ناظر به حوادث مرحله اول رستاخیز یعنی فناي جهان دانسته اند بسیار بعید به نظر می رسد،زیرا نه موافق معنی ریشه
اي"کشطت"می باشد که به معنی پوست کندن و پرده بر گرفتن است،و نه با نظم آیات قبل و بعد سازگار است.
*** و لذا در آیه بعد می افزاید:"و در آن هنگام که دوزخ فروزان و شعله ور گردد"( وَ إِذَا الْجَحِیمُ سُعِّرَتْ ).
کافِرِینَ "دوزخ به کافران احاطه دارد" (توبه- 49 )جهنم هم امروز موجود است،ولی پرده ها و 􀀀 مطابق آیه وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَهٌ بِالْ
حجابهاي عالم دنیا مانع از مشاهده آن است،همانگونه که مطابق بسیاري از آیات قرآن بهشت نیز هم اکنون آماده براي
.( پرهیزکاران است ( 1
*** و نیز به همین دلیل در آیه بعد می فرماید:"و در آن زمان که بهشت به پرهیزگاران نزدیک شود"( وَ إِذَا الْجَنَّهُ أُزْلِفَتْ ).
همین معنی در آیه 90 سوره"شعرا"نیز آمده است با این تفاوت که در اینجا تصریح به نام"متقین"نشده و در آنجا تصریح شده
است.
"ازلفت"از ماده"زلف"(بر وزن حرف)و"زلفی"(بر وزن کبري) به معنی قرب و نزدیکی است،ممکن است منظور نزدیکی
مکانی باشد،و یا زمانی،
ص : 182
. 1) آل عمران- 133 -حدید- 21 -1
و یا از نظر اسباب و مقدمات،و یا همه اینها،یعنی بهشت هم از نظر مکان به مؤمنان نزدیک می شود و هم از نظر زمان ورود و
هم اسباب و وسائلش در آنجا سهل و آسان است.
قابل توجه اینکه نمی گوید:نیکوکاران به بهشت نزدیک می شوند بلکه می گوید بهشت را به آنها نزدیک می سازند،و این
محترمانه ترین تعبیري است که در این زمینه ممکن است.
همانگونه که گفتیم بهشت و جهنم هم اکنون وجود دارند اما در آن روز بهشت نزدیکتر و دوزخ از هر زمان شعله ورتر می
گردد.
*** و بالآخره در آخرین آیه مورد بحث که در حقیقت مکمل تمام آیات گذشته و جزایی براي جمله هاي شرطیه است که
در دوازده آیه قبل آمده می فرماید:
ا أَحْضَرَتْ ). 􀀀 "در آن موقع هر کس می داند چه چیزي را حاضر کرده است"! ( عَلِمَتْ نَفْسٌ م
و این تعبیر به خوبی نشان می دهد که همه اعمال انسانها در آنجا حاضر می شود،و علم و آگاهی آدمی نسبت به آنها علمی
توام با شهود و مشاهده خواهد بود.
حاضِراً و در 􀀀 ا عَمِلُوا 􀀀 این حقیقت در آیات متعدد دیگري از قرآن نیز آمده است:در آیه 49 سوره کهف می خوانیم: وَ وَجَدُوا م
الَ ذَرَّهٍ شَ  را یَرَهُ :"هر کس به اندازه ذره اي 􀀀 الَ ذَرَّهٍ خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْق 􀀀 آخرین آیات سوره زلزال آمده است: فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْق
کار نیک کرده باشد آن را می بیند،و هر کس به اندازه ذره اي کار بد کرده باشد آن را می بیند".
این آیه نیز بیانگر تجسم اعمال است و اینکه اعمال انسانها که ظاهرا در
ص : 183
این جهان نابود می شود هرگز نابود نشده،و در آن روز به صورتهاي مناسبی مجسم می گردد و در عرصه محشر حاضر می
شود.
***
نکته ها:
اشاره
-1 نظم آیات
در آیات مورد بحث و آیات گذشته به دوازده حادثه در رابطه با مساله رستاخیز اشاره شده که شش حادثه نخست مربوط به
مرحله اول،یعنی فناي این جهان است،و شش حادثه دوم مربوط به مرحله دوم،یعنی زندگانی مجدد و حیات پس از مرگ
است در قسمت اول سخن از تاریکی خورشید،بی فروغی ستارگان،تزلزل و حرکت کوه ها،آتش گرفتن دریاها،فراموش شدن
اموال و ثروتها،و متوحش شدن حیوانات است.
و در مرحله دوم سخن از محشور شدن انسانها در صفوف جداگانه سؤال از دختران بی گناهی که،زنده به گور شدند،گشوده
شدن نامه اعمال،کنار رفتن حجابها از صفحه آسمان،بر افروخته شدن آتش دوزخ،نزدیک شدن بهشت،و بالآخره آگاهی
کامل انسان از اعمال خویش است.
این آیات در عین کوتاهی به قدري پر معنی،و پر طنین و بیدارگر است که هر انسانی را تکان می دهد،و در عالمی از اندیشه
و فکر فرو می برد،به گونه اي که سرانجام این جهان،و چگونگی رستاخیز را در عباراتی کوتاه در برابر چشمان خود مجسم
می بیند،و چه زیبا و رسا است آیات قرآن و تعبیراتش،و چه پر معنی و الهام بخش است اشارات و نکاتش؟! ***
ص : 184
-2 آیا منظومه شمسی و ستارگان خاموش می شوند؟
قبل از هر چه باید بدانیم خورشید این کانون حیاتبخش منظومه ما گرچه نسبت به ستارگان آسمان ستاره متوسطی است ولی
در حد ذات خود و نسبت به کره زمین فوق العاده عظیم است،طبق بررسی دانشمندان حجم آن یک میلیون و و سیصد هزار
مرتبه از زمین بزرگتر است!منتها چون فاصله اي در حدود یکصد و پنجاه میلیون کیلومتر با ما دارد به اندازه فعلی دیده می
شود.
براي تجسم عظمت و وسعت خورشید همین اندازه کافی است که اگر کره ماه و زمین را با همین فاصله اي که الان بین آنها
وجود دارد به داخل خورشید منتقل کنیم ماه به آسانی می تواند دور زمین بگردد بی آنکه از سطح خورشید خارج شود!
حرارت سطح خورشید را بالغ بر شش هزار درجه سانتیگراد!و حرارت عمق آن را بالغ بر چند میلیون درجه می دانند!!! هر گاه
بخواهیم وزن خورشید را بر حسب تن بیان کنیم باید عدد" 2"را بنویسیم و بیست و هفت صفر پهلوي آن بگذاریم(یعنی دو
میلیارد میلیارد میلیارد تن)! از سطح خورشید شعله هایی زبانه می کشد که ارتفاع آن گاه بالغ بر یکصد و شصت هزار کیلومتر
است،و کره زمین به آسانی در وسط آن گم می شود،چرا که قطر کره زمین بیش از دوازده هزار کیلومتر نیست.
و اما منبع انرژي حرارتی و نورانی خورشید بر خلاف آنچه بعضی تصور می کنند ناشی از سوختن نیست چرا که به
گفته"جورج گاموف"در کتاب"پیدایش و مرگ خورشید"اگر جرم خورشید از زغال سنگ خالص ساخته شده بود و در
زمان نخستین فرعون مصر آن را آتش زده بودند باید تا امروز تمام آن سوخته و چیزي جز خاکستر بر جاي نمانده باشد،هر
نوع ماده سوختنی دیگري بجاي
ص : 185
زغال سنگ فرض کنیم همین اشکال را دارد.
حقیقت این است که مفهوم سوختن در مورد خورشید صادق نیست،آنچه صدق می کند انرژي حاصل از تجزیه هاي اتمی
است،و می دانیم این انرژي فوق العاده عظیم است، بنا بر این اتمهاي خورشید دائما در حال تجزیه و تشعشع و تبدیل به انرژي
است،که طبق محاسبه دانشمندان هر ثانیه اي که بر او می گذرد چهار میلیون تن از او کاسته می شود!اما حجم خورشید به
قدري عظیم است که با گذشت هزاران سال خم به ابرو نمی آورد،و کمترین تغییري ظاهرا در وضع آن حاصل نمی شود.
ولی باید دانست که همین امر در دراز مدت به فنا و نابودي خورشید کمک می کند و سرانجام این جرم عظیم لاغر و لاغرتر و
.( کم فروغ و عاقبت بی نور می شود، این امر درباره سایر ستارگان نیز صادق است ( 1
بنا بر این آنچه در آیات فوق پیرامون تاریک شدن خورشید و متلاشی شدن ستارگان آمده است حقیقتی است که با علم
امروز کاملا هماهنگ می باشد،و قرآن زمانی این حقایق را بیان کرده که نه تنها در محیط جزیره عربستان که در محافل جهان
علمی آن روز نیز از این مسائل خبري نبود.
***
ص : 186
1) اقتباس از کتابهاي"پیدایش و مرگ خورشید"و"نجوم بی تلسکوب"و"ساختمان خورشید". -1
[ [سوره التکویر ( 81 ): آیات 15 تا 25
اشاره
ذا تَنَفَّسَ ( 18 ) إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ ( 19 ) ذِي 􀀀 ذا عَسْعَسَ ( 17 ) وَ اَلصُّبْحِ إِ 􀀀 وارِ اَلْکُنَّسِ ( 16 ) وَ اَللَّیْلِ إِ 􀀀 لا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ ( 15 ) اَلْجَ 􀀀 فَ
ا هُوَ عَلَی 􀀀 صاحِبُکُمْ بِمَجْنُونٍ ( 22 ) وَ لَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ اَلْمُبِینِ ( 23 ) وَ م 􀀀 ا 􀀀 طاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ ( 21 ) وَ م 􀀀 قُوَّهٍ عِنْدَ ذِي اَلْعَرْشِ مَکِینٍ ( 20 ) مُ
( طانٍ رَجِیمٍ ( 25 􀀀 ا هُوَ بِقَوْلِ شَیْ 􀀀 اَلْغَیْبِ بِضَنِینٍ ( 24 ) وَ م
ص : 187
ترجمه:
-15 سوگند به ستارگانی که باز می گردند.
-16 حرکت می کنند و از دیده ها پنهان می شوند.
-17 و قسم به شب هنگامی که پشت کند و به آخر رسد، 18 -و صبح هنگامی که تنفس کند، 19 -که این(قرآن)کلام فرستاده
بزرگواري است(جبرئیل امین).
-20 که صاحب قدرت است و نزد(خداوند)صاحب عرش مقام والا دارد.
-21 فرمانروا و امین است.
-22 و مصاحب شما(پیامبر)دیوانه نیست.
-23 او رسول الهی(جبرئیل)را در افق روشن مشاهده کرد.
-24 او نسبت به آنچه از طریق وحی دریافت داشته بخل ندارد.
-25 این(قرآن)گفته شیطان رجیم نیست.
تفسیر:
پیک وحی الهی بر او نازل شده
به دنبال آیات گذشته که سخن از معاد و مقدمات رستاخیز و بخشی از حوادث آن روز بزرگ می گفت،در این آیات به
بحث از حقانیت قرآن و صدق گفتار پیامبر اسلام ص می پردازد،و در حقیقت آنچه را در آیات قبل پیرامون معاد آمده است
تاکید می کند و با ذکر قسمهاي آگاهی بخش،مطلب را مؤکد می سازد.
.( لا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ) ( 1 􀀀 نخست می فرماید:"قسم به ستارگانی که باز می گردند" (فَ
ص : 188
1) در اینکه"لا"در لا اقسم نافیه است یا زائده و براي تاکید مفسران در اینجا بحثهایی دارند و چون در آغاز سوره قیامت -1
در همین جلد در این زمینه بحث کرده ایم نیازي به تکرار نیست.
وارِ الْکُنَّسِ) . 􀀀 *** "حرکت می کنند و از دیده ها پنهان می شوند" (الْجَ
"خنس"جمع"خانس"از ماده"خنس"(بر وزن شمس)در اصل به معنی انقباض و باز گشت و پنهان شدن است، و شیطان را از
این جهت"خناس" می گویند که خود را مخفی می کند،و هنگامی که نام خدا برده شود منقبض می شود همان گونه که در
حدیث آمده است
اللّ خنس "شیطان پیوسته بندگان خدا را وسوسه می کند و هنگامی که خدا را یاد کنند بر
􀀀
الشیطان یوسوس الی العبد فاذا ذکر ه
.( می گردد" ( 1
"جوار"جمع"جاریه"به معنی رونده سریع است.
"کنس"جمع"کانس"از ماده"کنس"(بر وزن شمس)به معنی مخفی شدن است و"کناس"(بر وزن پلاس)به لانه پرندگان و
مخفیگاه آهوان و حیوانات وحشی گفته می شود.
در اینکه منظور از این سوگندها چیست بسیاري از مفسران معتقدند که اشاره به پنج ستاره سیار منظومه شمسی است که با
چشم غیر مسلح دیده می شود (عطارد،زهره،مریخ،مشتري،و زحل).
توضیح اینکه اگر در چند شب متوالی چشم به آسمان بدوزیم به این معنی پی می بریم که ستارگان آسمان دستجمعی تدریجا
طلوع می کنند و با هم غروب می نمایند بی آنکه تغییري در فواصل آنها به وجود آید،گویی مرواریدهایی هستند که روي
یک پارچه سیاه در فواصل معینی دوخته شده اند،و این پارچه را از یک طرف بالا می آورند و از طرف دیگر پائین می
کشند،تنها پنج ستاره است که از این قانون کلی مستثنا است،یعنی در لابلاي ستارگان دیگر حرکت
ص : 189
1) لسان العرب ماده خنس. -1
می کند گویی پنج مروارید ندوخته روي این پارچه آزاد قرار گرفته اند،و در لابلاي آنها می غلطند! اینها همان پنج ستاره بالا
است که عضو خانواده منظومه شمسی می باشد، و حرکات آنها به خاطر نزدیکیشان با ما است،و گرنه سایر ستارگان آسمان
نیز داراي چنین حرکاتی هستند اما چون از ما بسیار دورند ما نمی توانیم حرکات آنها را احساس کنیم،این از یک سو.
از سوي دیگر:توجه به این نکته لازم است که علماي هیئت این ستارگان را"نجوم متحیره"نامیده اند زیرا حرکات آنها روي
خط مستقیم نیست، و به نظر می رسد که مدتی سیر می کنند بعد کمی بر می گردند،دو مرتبه به سیر خود ادامه می دهند که
درباره علل آن در علم"هیئت"بحثهاي فراوانی شده است.
آیات فوق ممکن است اشاره به همین باشد که این ستارگان داراي حرکتند(الجوار)و در سیر خود رجوع و باز گشت
دارند(الخنس)و سرانجام به هنگام طلوع سپیده صبح و آفتاب مخفی و پنهان می شوند،شبیه آهوانی که شبها در بیابانها براي به
دست آوردن طعمه می گردند،و به هنگام روز از ترس صیاد و حیوانات وحشی در"کناس"خود مخفی می شوند(الکنس).
این احتمال نیز وجود دارد که منظور از"کنس"پنهان شدن آنها در شعاع خورشید است،به این معنی که به هنگام گردش در
اطراف خورشید گاه به نقطه اي می رسند که در کنار خورشید قرار می گیرند و مطلقا پیدا نیستند که علماء نجوم از آن تبیر
به"احتراق"می کنند،و این نکته لطیفی است که با توجه و دقت در وضع این ستارگان روشن می شود.
بعضی نیز"کنس"را اشاره به قرار گرفتن این ستارگان در برجهاي آسمانی می دانند که شباهت به پنهان شدن آهوان در لانه
هایشان دارد البته معلوم است که سیارات منظومه شمسی منحصر به این پنج ستاره نیستند،و سه ستاره دیگر
ص : 190
به نامهاي"اورانوس""پلوتون""و نپتون"وجود دارد که تنها با دوربینهاي نجومی قابل مشاهده اند و با کره زمین مجموعا نه
سیاره منظومه شمسی را تشکیل می دهند(البته بسیاري از این سیارات نهگانه"قمر"یا"قمرهایی"دارند که حساب آنها از این
جمع جدا است). ضمنا تعبیر به"جواري"جمع"جاریه"که یکی از معانی آن کشتیهاي در حال حرکت است تعبیر لطیفی است
که شباهت حرکت این ستارگان را در اوقیانوس آسمان به حرکت کشتیها بر صفحه دریاها نشان می دهد.
به هر حال گویا قرآن مجید می خواهد با این سوگندهاي پر معنی و آمیخته با نوعی ابهام اندیشه ها را به حرکت در آورد و
متوجه وضع خاص و استثنایی این سیارات در میان خیل عظیم ستارگان آسمان کند،تا بیشتر در آن فکر کنند و به عظمت
پدیدآورنده این دستگاه عظیم آشناتر شوند.
بعضی از مفسران تفسیرهاي دیگري براي آیات فوق کرده اند که چون قابل ملاحظه نبود از ذکر آن خودداري شد.
در حدیثی از امیر مؤمنان نیز آمده است که در تفسیر این آیات فرمود:
هی خمسه انجم:زحل،و المشتري و المریخ،و الزهره،و عطارد:
.( "آنها پنج ستاره اند:زحل و مشتري و مریخ و زهره و عطارد" ( 1
ذا عَسْعَسَ ). 􀀀 *** سپس به دومین سوگند پرداخته،می گوید:"قسم به شب هنگامی که پشت کند و به آخر رسد"( وَ اللَّیْلِ إِ
"عسعس"از ماده"عسعسه"در اصل به معنی تاریکی رقیق است و از آنجا که در ابتدا و انتهاي شب تاریکی رقیقتر می شود این
معنی در مورد روي
ص : 191
1) "مجمع البیان"جلد 10 صفحه 446 -1
آوردن یا پشت کردن شب به کار می رود،و اطلاق کلمه"عسس"به ماموران شب گرد نیز به همین مناسبت است.
گرچه این واژه همانگونه که گفتیم دو معنی کاملا مختلف دارد،ولی در اینجا به قرینه آیه بعد که سخن از صبح می گوید
منظور همان پایان گرفتن شب است، و در حقیقت شبیه سوگندي است که در آیه 33 سوره مدثر آمده وَ اللَّیْلِ إِذْ أَدْبَرَ .
اصولا شب همانگونه که قبلا اشاره کرده ایم یکی از مواهب بزرگ الهی است،هم مایه آرامش روح و جسم است،و هم سبب
تعدیل حرارت آفتاب و ادامه حیات موجودات،ولی تکیه روي پایان شب ممکن است به خاطر این باشد که رو به سوي
روشنایی و نور می رود،و از این گذشته بهترین زمان براي نیایش و عبادت پروردگار است،و آغاز حرکت و جنبش در عالم
حیات.
ذا􀀀 *** و سر انجام به سراغ سومین و آخرین قسم رفته،می فرماید:"و سوگند به صبح هنگامی که تنفس کند"!( وَ الصُّبْحِ إِ
تَنَفَّسَ ).
چه تعبیر جالبی؟صبح را به موجود زنده اي تشبیه کرده که نخستین تنفسش با طلوع سپیده آغاز می شود،و روح حیات در همه
موجودات می دمد،گویی در زیر دست و پاي لشکر زنگی شب نفسش بریده بود،و با درخشیدن اولین شعاع نور از زیر چنگال
او آزاد می شود و نفس تازه می کند!.
ذا أَسْفَرَ :"سوگند به 􀀀 این تعبیر شبیه تعبیري است که در سوره مدثر بعد از سوگند به شب آمده است که می فرماید: وَ الصُّبْحِ إِ
صبح هنگامی که نقاب از چهره بر گیرد"گویی ظلمت شب همچون نقاب سیاهی بر صورت صبح افتاده، به هنگام سپیده دم
نقاب را کنار می زند و چهره نورانی و پر فروغ خود را که نشانه
ص : 192
زندگی و حیات است به جهانیان نشان دهد.
*** در آیه بعد به چیزي که تمام این سوگندها به خاطر آن یاد شده پرداخته می فرماید:"یقینا این قرآن کلام فرستاده
بزرگواري است(جبرئیل امین)که از سوي خداوند براي پیامبرش آورده"( إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ ).
و این پاسخی است به آنها که پیامبر ص را متهم می کردند که قرآن را خود ساخته و پرداخته،و به خدا نسبت داده است.
در این آیه و آیات بعد پنج وصف براي"جبرئیل"پیک وحی خدا بیان شده، که در حقیقت اوصافی است که براي هر فرستاده
جامع الشرائط لازم است.
نخست توصیف او به"کریم"بودن که اشاره به ارزش وجودي او است، آري او نزد خداوند بزرگ وجودي است با ارزش و با
اهمیت.
*** سپس به اوصاف دیگر او پرداخته،می افزاید:"او صاحب قدرت است،و نزد خداوند صاحب عرش مقامی والا دارد"( ذِي
قُوَّهٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَکِینٍ ) ( 1)"ذي العرش"اشاره به ذات پاك خداوند است،گرچه او صاحب تمام عالم هستی است ولی از
آنجا که عرش خواه به معنی عالم ما وراء طبیعت باشد،و یا مقام علم مکنون خداوند،اهمیت بیشتري دارد،او را به صاحب
عرش بودن
ص : 193
1) مکین از ماده"مکانت"به معنی"مقام و منزلت"است،و به طوري که از کلمات راغب در مفردات و بعضی دیگر از -1
مفسران استفاده می شود این ماده در اصل"اسم مکان" از ماده"کون"است،سپس بر اثر کثرت استعمال آن را به منزله ماده
فعل قرار داده و"تمسکن"از آن مشتق شده است مانند"تمسکن"که از ماده"سکون"است.
توصیف می کند.
تعبیر به"ذي قوه"(صاحب قدرت)درباره جبرئیل به خاطر آن است که براي دریافت چنین پیام بزرگ و ابلاغ دقیق آن قدرت و
نیروي عظیمی لازم است، و اصولا هر رسول و فرستاده اي باید در حدود رسالت خود صاحب قدرت باشد، مخصوصا باید از
هر گونه فراموشکاري در زمینه پیامی که مسئول ابلاغ آن است بر کنار باشد.
"مکین"به معنی کسی است که صاحب منزلت و"مکانت"است،اساسا باید رسول شخص بزرگ و فرد بر جسته اي باشد که
بتواند نمایندگی و رسالت او را به عهده گیرد،و کاملا مقرب و نزدیک به او باشد،و مسلما تعبیر به"عند"(نزد) به معنی حضور
مکانی نیست،چرا که خداوند مکان ندارد بلکه حضور مقامی و قرب معنوي است.
طاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ ). 􀀀 *** و در چهارمین و پنجمین توصیف می گوید:"او فرمانرواي فرشتگان و امین است"( مُ
تعبیر به"ثم"که براي اشاره به بعید به کار می رود ناظر به این حقیقت است که پیک وحی خدا در عالم فرشتگان نافذ الکلمه
و مورد اطاعت است،و از همه اینها گذشته در ابلاغ رسالت خویش نهایت امانت را دارد.
از روایات استفاده می شود که گاه جبرئیل امین براي ابلاغ آیات قرآن از سوي گروه عظیمی از فرشتگان همراهی می شد و
مسلما در میان آنها مطاع بود و یک رسول باید در میان همراهانش مطاع باشد.
در حدیثی آمده است به هنگام نزول این آیات پیغمبر اکرم ص به جبرئیل فرمود:
ما احسن ما اثنی علیک ربک!:ذي قوه عند ذي العرش
ص : 194
مکین مطاع ثم امین،فما کانت قوتک؟و ما کانت امانتک؟:
"چه خوب خداوند تو را ستوده است که فرموده:صاحب قدرت است،و در نزد خداوند صاحب عرش قرب و مقام دارد و در
آنجا فرمانروا است و امین،نمونه اي از قدرت و امانت خود را بیان کن! جبرئیل در پاسخ عرض کرد:اما نمونه قوت من اینکه
مامور نابودي شهرهاي قوم لوط شدم،و آن چهار شهر بود،در هر شهر چهارصد هزار مرد جنگجو وجود داشت،به جز فرزندان
آنها،من این شهرها را از بین برداشتم و به آسمان بردم تا آنجا که فرشتگان آسمان صداي حیوانات آنها را شنیدند، سپس به
زمین آوردم،و زیر و رو کردم! و اما نمونه امانت من این است که هیچ دستوري به من داده نشده که از آن دستور کمترین
.( تخطی کرده باشم" ( 1
*** سپس به نفی نسبت ناروایی که به پیامبر ص می دادند پرداخته می افزاید:
صاحِبُکُمْ بِمَجْنُونٍ) . 􀀀 ا 􀀀 "مصاحب شما دیوانه نیست" (وَ م
تعبیر به"صاحب"که به معنی ملازم و رفیق و همنشین است،علاوه بر اینکه از مقام تواضع پیامبر نسبت به همه مردم حکایت
می کند،که او هرگز قصد برتري جویی نداشت،اشاره به این است که او سالیان دراز در میان شما زندگی کرده، و همنشین با
افراد شما بوده است،و او را به عقل و درایت و امانت شناخته اید، چگونه نسبت جنون به او می دهید؟!جز اینکه او بعد از
بعثت،تعلیماتی با خود آورده که با تعصبها و تقلیدهاي کورکورانه و هوا و هوسهاي شما سازگار نیست،
ص : 195
1) "مجمع البیان"جلد 10 صفحه 446 -همین مضمون در تفسیر"الدر المنثور" ذیل آیات مورد بحث نیز آمده است. -1
لذا براي اینکه خود را از اطاعت دستورات او معاف کنید چنین نسبت ناروایی را به او می دهید.
نسبت"جنون"از جمله نسبتهایی است که طبق آیات قرآن به همه پیامبران الهی از سوي دشمنان لجوج و معاند داده شده:
ساحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ :"اینگونه است که هیچ پیامبري قبل از اینها به سوي قومی 􀀀 الُوا 􀀀 إِلاّ ق
􀀀
ا أَتَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ 􀀀 ذلِکَ م 􀀀 کَ
.( فرستاده نشد مگر اینکه گفتند ساحر است یا دیوانه" (ذاریات- 52
عاقل در منطق آنها کسی بود که همرنگ با محیط فاسد باشد،و دنباله رو شهوات آنها،نان را به نرخ روز خورد،و از هر
حرکت اصلاحی و انقلابی دوري کند،و با این معیار و ضابطه،همه پیامبران از دیدگاه تاریک دنیا پرستان دیوانه بودند.
*** بعد براي تاکید ارتباط پیامبر ص با جبرئیل امین می افزاید:"او به طور مسلم جبرئیل را در افق روشن و آشکار مشاهده
کرد"( وَ لَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِینِ ) منظور از افق مبین همان"افق اعلی"و افق آشکار کننده فرشتگان است که پیامبر جبرئیل را در
آن مشاهده کرد.
ی شاهد بر این تفسیر دانسته اند،ولی همانگونه که در تفسیر سوره 􀀀 بعضی آیه 7 سوره نجم را که می فرماید: وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْل
نجم بیان کردیم این آیه همچون سایر آیات این سوره حقیقت دیگري را بازگو می کند که با مراجعه به آن روشن خواهد
شد.
بعضی نیز گفته اند:پیامبر ص جبرئیل را در صورت اصلیش دو بار مشاهده کرد:یکی در آغاز بعثتش که جبرئیل بر آن
حضرت در افق بالا ظاهر گشت، و تمامی شرق و غرب را پوشانده بود،و آن چنان عظمت داشت که پیامبر ص به
ص : 196
هیجان آمد.
مرتبه دوم در جریان معراج بود که پیامبر ص او را در آسمانهاي بالا، در صورت اصلیش مشاهده کرد،و آیه مورد بحث را نیز
اشاره به آن می دانند.
این احتمال نیز وجود دارد که منظور مشاهده خداوند از طریق شهود باطنی بوده باشد براي توضیح بیشتر در این زمینه به جلد
22 صفحه 486 به بعد (سوره نجم آیات 5 تا 13 )مراجعه فرمائید، *** سپس می افزاید:"پیامبر نسبت به آنچه از طریق وحی از
ا هُوَ عَلَی الْغَیْبِ بِضَنِینٍ ). 􀀀 عالم غیب دریافت داشته بخیل نیست"( وَ م
همه را بی کم و کاست در اختیار بندگان خدا می نهد،او مانند بسیاري از مردم نیست که وقتی به حقیقت مهمی دست می
یابند اصرار در کتمان آن دارند، و غالبا از بیان آن بخل می ورزند،و چه بسا آن معلومات را با خود به گور می برند.
پیامبر ص چنین نیست،او با سخاوت تمام آنچه را از طریق وحی دریافت داشته در اختیار همه نیازمندان می گذارد،و حتی در
اختیار کسانی که براي آن ارج و قربی قائل نیستند،به امید اینکه شاید هدایت شوند و راه حق را پیش گیرند.
"ضنین"از ماده"ضنه"(بر وزن منه)به معنی بخل در مورد اشیاء نفیس و گرانبها است،و این صفتی است که هرگز در پیامبران
وجود ندارد،و اگر دیگران به خاطر علوم محدودشان چنین صفتی را دارند پیامبر که سر چشمه علمش اوقیانوس بیکران علم
خدا است از اینگونه صفات مبرا است.
طانٍ رَجِیمٍ ). 􀀀 ا هُوَ بِقَوْلِ شَیْ 􀀀 *** و نیز می افزاید:"و آن گفته شیطان رجیم نیست"( وَ م
ص : 197
این آیات قرآنی هرگز مانند سخنان کاهنان که از طریق ارتباط با شیاطین دریافت می داشتند نمی باشد،و نشانه هاي این
حقیقت در آن ظاهر است، چرا که سخنان کاهنان آمیخته با دروغ و اشتباهات فراوان بود،و بر محور امیال و مطامعشان دور می
زند:و این هیچ نسبتی با قرآن مجید ندارد.
در حقیقت پاسخی است به یکی از نعمتهاي دیگر مشرکان که می گفتند پیامبر اسلام ص کاهن است،و آنچه را آورده از
شیاطین گرفته،در حالی که سخن شیطانی تاریک است و گمراه کننده،ولی آیات قرآنی-همانگونه که در اولین بر خورد براي
هر کس روشن می شود سراسر نور و هدایت و روشنایی است.
واژه"رجیم"در اصل از ماده"رجم"و"رجام"(بر وزن لجام)به معنی سنگ گرفته شده،و سپس به پرتاب سنگ براي راندن
شخص یا حیوانی اطلاق گردیده،و بعد از آن به معنی هر گونه طرد کردن و دور کردن آمده،و منظور از"شیطان رجیم"در
اینجا همین معنی است،یعنی شیطانی که از درگاه خداوند مطرود است.
***
نکته:
شرایط رسول شایسته
صفات پنجگانه اي که در آیات فوق براي"جبرئیل امین"به عنوان فرستاده خداوند به سوي پیغمبر گرامی اسلام ص
آمده،صفاتی است که با در نظر گرفتن سلسله مراتب در هر رسول و فرستاده اي ضرورت دارد.
نخست کرامت و داشتن صفات برجسته نفسانی است که او را لایق رسالت مهمی کند.
سپس دارا بودن قدرت(ذي قوه)تا در امر رسالت خویش با قاطعیت و توانایی پیش رود،و از هر ضعف و فتور و سستی بر کنار
باشد.
ص : 198
سپس داشتن مقام و منزلت در نزدیکی کسی که از طرف او رسالتی را پذیرفته(مکین)تا بتواند پیامها را به خوبی دریافت
دارد،و چنانچه جوابی لازم بود بدون هیچگونه ترس و واهمه اي ابلاغ کند.
و در مرحله چهارم چنانچه امر رسالت مهم باشد باید معاونانی داشته باشد که او را در این کار یاري کنند،معاونانی گوش به
فرمان و هماهنگ و فرمانبردار(مطاع).
و در مرحله نهایی دارا بودن"امانت"تا کسانی که می خواهند پیام را از آن رسول بگیرند بر او اعتماد کنند،و گفتار او بی کم
و کاست گفتار کسی محسوب شود که از ناحیه او آمده است.
هنگامی که این اصول پنجگانه تامین گردد حق رسالت ادا خواهد شد، و لذا در حالات پیامبر اسلام ص و تاریخ زندگی او
می بینیم که رسولان خود را با دقت زیاد از میان کسانی که واجد این صفات بودند انتخاب می کرد که یک نمونه زنده آن
رسالت امیر مؤمنان علی ع از سوي پیغمبر ص در ابلاغ آیات آغاز سوره برائت به مشرکان مکه در آن شرایط خاص است که
شرح آن در تفسیر سوره برائت آمد.
علی ع می فرماید:
رسولک ترجمان عقلک و کتابک ابلغ ما ینطق عنک: "فرستاده تو نمایانگر عقل تو است،و نامه تو گویاترین سخنگویت"
.(1)
***
ص : 199
. 1) "نهج البلاغه"کلمات قصار کلمه 301 -1
[ [سوره التکویر ( 81 ): آیات 26 تا 29
اشاره
( الَمِینَ ( 29 􀀀 اَللّ رَبُّ اَلْع
􀀀
شاءَ هُ 􀀀 إِلاّ أَنْ یَ
􀀀
شاؤُنَ 􀀀 ا تَ 􀀀 شاءَ مِنْکُمْ أَنْ یَسْتَقِیمَ ( 28 ) وَ م 􀀀 الَمِینَ ( 27 ) لِمَنْ 􀀀 إِلاّ ذِکْرٌ لِلْع
􀀀
فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ ( 26 ) إِنْ هُوَ
ترجمه:
-26 پس به کجا می روید؟! 27 -این قرآن چیزي جز تذکري براي جهانیان نیست.
-28 براي آنها که می خواهند راه مستقیم در پیش گیرند.
-29 و شما اراده نمی کنید مگر اینکه خداوند پروردگار جهانیان بخواهد.
تفسیر:
اي غافلان به کجا می روید؟!
در آیات گذشته این حقیقت روشن شد که قرآن مجید کلام خدا است، چرا که محتوایش نشان می دهد که گفتار شیطانی
نیست بلکه سخن رحمانی است، که به وسیله پیک وحی خدا با قدرت و امانت کامل بر پیامبري که در نهایت اعتدال عقل
است نازل شده،پیامبري که در ابلاغ رسالت هرگز بخل نورزیده،و آنچه به او تعلیم شده بی کم و کاست بیان کرده است.
در آیات مورد بحث مخالفان را به خاطر عدم پیروي از این کلام بزرگ
ص : 200
مورد توبیخ قرار می دهد،یک استفهام توبیخی می گوید:"با این حال شما به کجا می روید"؟ (فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ) .
چرا راه راست را رها کرده،به بیراهه گام می نهید؟و چرا پشت به این چراغ فروزان نموده رو به سوي تاریکی می روید؟!مگر
إِلاّ ذِکْرٌ
􀀀
دشمن سعادت و سلامت خویش هستید؟ *** سپس می افزاید:"این قرآن جز تذکر براي جهانیان نیست"( إِنْ هُوَ
الَمِینَ ). 􀀀 لِلْع
همه را اندرز می دهد،هشدار می دهد،تا از خواب غفلت بیدار شوند.
*** و از آنجا که براي هدایت و تربیت تنها"فاعلیت فاعل"کافی نیست،بلکه "قابلیت قابل"نیز شرط است،در آیه بعد می
شاءَ مِنْکُمْ أَنْ یَسْتَقِیمَ ). 􀀀 افزاید:"قرآن مایه بیداري است براي آنها که می خواهند راه مستقیم را بپویند"( لِمَنْ
قابل توجه اینکه در آیه قبل می گوید:"قرآن مایه ذکر و بیداري براي همه جهانیان است"و در این آیه تنها گروه خاصی را
ذکر می کند همانها که تصمیمی بر قبول هدایت و پیمودن راه راست گرفته اند،این تفاوت به خاطر آن است که آیه قبل
عمومیت این فیض الهی را بیان می کند،و این آیه شرط بهره گیري از این فیض را،و تمام مواهب عالم چنین است که اصل
فیض عام است ولی استفاده از آن مشروط به اراده و تصمیم است.
لا رَیْبَ فِیهِ هُديً لِلْمُتَّقِینَ :"این کتاب هیچگونه تردیدي در آن 􀀀 ابُ 􀀀 ذلِکَ الْکِت 􀀀 شبیه همین معنی در آیه 2 سوره بقره آمده است
نیست،و مایه هدایت پرهیزگاران است".
به هر حال این آیه از آیاتی است که نشان می دهد خداوند انسان را آزاد
ص : 201
و مختار آفریده،و تصمیم نهایی براي پیمودن راه حق و باطل با خود او است.
تعبیر به"یستقیم"تعبیر جالبی است که نشان می دهد راه اصلی که در پیش روي انسان قرار دارد راه مستقیم هدایت و سعادت
است،و بقیه راهها همه انحرافی است،تمامی نیروهاي درون و برون انسان همه بسیج شده اند که او را در این راه مستقیم به
حرکت در آورند،و اگر افراط و تفریطها،وسوسه هاي شیطانی، و تبلیغات گمراه کننده در کار نباشد انسان با نداي فطرت در
همین مسیر مستقیم گام می نهد می دانیم خط مستقیم همیشه نزدیکترین راه به مقصد است.
*** اما از آنجا که تعبیر به مشیت و اراده انسان ممکن است این توهم را ایجاد کند که انسان چنان آزاد است که هیچ نیازي
در پیمودن این راه به خداوند و توفیق الهی ندارد،در آیه بعد که آخرین آیه این سوره است به بیان نفوذ مشیت پروردگار
شاءَ 􀀀 إِلاّ أَنْ یَ
􀀀
شاؤُنَ 􀀀 ا تَ 􀀀 پرداخته می فرماید:"شما اراده نمی کنید مگر اینکه خداوندي که پروردگار جهانیان است بخواهد "( وَ م
الَمِینَ ). 􀀀 اللّ رَبُّ الْع
􀀀
هُ
در حقیقت مجموع این دو آیه همان مساله دقیق و ظریف"امر بین الامرین"را بیان می کند،از یک سو می گوید تصمیم گیري
به دست شما است، از سوي دیگر می گوید:تا خدا نخواهد شما نمی توانید تصمیم بگیرید،یعنی اگر شما مختار و آزاد آفریده
شده اید این اختیار و آزادي نیز از ناحیه خدا است، او خواسته است که شما چنین باشید.
انسان در اعمال خود نه مجبور است،و نه صد در صد آزاد،نه طریقه "جبر"صحیح است و نه طریقه"تفویض"بلکه هر چه او
دارد،از عقل و هوش و توانایی جسمی و قدرت تصمیم گیري همه از ناحیه خدا است،و همین واقعیت است که او را از یک
سو دائما نیازمند به خالق می سازد،و از سوي دیگر به مقتضاي آزادي و اختیارش به او تعهد و مسئولیت می دهد.
ص : 202
الَمِینَ "به خوبی نشان می دهد که مشیت الهی نیز در مسیر تربیت و تکامل انسان و همه جهانیان است،او 􀀀 تعبیر به" رَبُّ الْع
هرگز نمی خواهد کسی گمراه شود، یا گناه کند و از جوار قرب خدا دور افتد،او به مقتضاي ربوبیتش همه کسانی را که
بخواهند در مسیر تکامل گام بردارند یاري می دهد.
عجب اینکه طرفداران مسلک جبر تنها به آیه دوم چسبیده اند در حالی که طرفداران تفویض نیز ممکن است به آیه اول
متوسل شوند،این جداسازي آیات از یکدیگر که غالبا معلول پیشداوریهاي نادرست است مایه گمراهی است آیات قرآن را
باید در کنار هم گذاشت،و از مجموع استفاده کرد.
شاءَ مِنْکُمْ أَنْ یَسْتَقِیمَ )نازل شد،ابو جهل که عملا از 􀀀 جالب اینکه بعضی از مفسران نقل کرده اند که وقتی آیه اول( لِمَنْ
إِلاّ أَنْ
􀀀
شاؤُنَ 􀀀 ا تَ 􀀀 طرفداران عقیده تفویض بود گفت خوب شد همه اختیارات با ما است،و اینجا بود که آیه دوم نازل گردید وَ م
.( الَمِینَ ( 1 􀀀 اللّ رَبُّ الْع
􀀀
شاءَ هُ 􀀀 یَ
***خداوندا می دانیم پیمودن راه حق جز با توفیق تو میسر نمی شود،ما را در پیمودن این راه موفق دار.
پروردگارا!ما آرزو کرده ایم که در راه هدایت گام بگذاریم،تو نیز اراده فرما که دست ما را در این راه بگیري.
بارالها!صحنه محشر و دادگاه عدل تو بسیار هولناك و نامه اعمال ما از حسنات خالی است،ما را در پناه عفو و فضلت جاي
ده،نه در برابر میزان عدالت آمین رب العالمین.
پایان سوره تکویر
ص : 203
. 1) "روح المعانی"جلد 30 صفحه 62 و"روح البیان"جلد 10 صفحه 354 -1
ص : 204